تفاوت لهجه دردو گویش وزوان و میمه
ازنظرات و پیشنهادات شما در مورد گویش زیبای محلی خودتان استقبال می کنیم .
نظرات جالب و شنیدنی خودتان را در باره این گویش وگویشهای مرتبط در قسمت نظرات وبلاگ همین سایت بگنجانید و یا به آدرس vazvangooyesh@yahoo.com ارسال نمایید تا بنام خودتان درج نماییم . با این کار به معرفی گویش و فرهنگ خود وشناساندن آن به دیگران کمک کرده اید . و به غنای گویش محلی خود افزوده اید . با تشکر
همچنین برای ارسال نظرات خود در این سایت لطفا اینجا را کلیک کنید .
تفاوت بسیار زیادی بین گویش اهالی میمه و وزوان دیده نمی شود . تنها در چندین واژه تفاوت خیلی محسوس است ولی آنچه درتفاوت لهجه محلی باید گفت آن است که از لحاظ آوا نگاری (phonology ) اهالی معمولا سعی می کنند که در واک هجای اول کلمات زمان بیشتری را صرف کنند . بدین گونه که کشش اول هجای هر کلمه طولانی تر از بقیه هجاها می باشد . مثلا در جمله "حالتان خوب است ؟"
اهالی این جمله را بدین صورت بیان می کنند ( حالدون خ...به ؟ haldu kheeeba ) . در صورتی که در گویش اهالی وزوان این جمله بدون کشش در هجا ، بدین صورت بیان می شود (حالدون خبه ؟ haldu kheba ) . ملاحظه می کنید که تفاوت تنها در کشش مصوت هجای اول آخرین واژه ی جمله می باشد . این حالت در جمله های خبری و پرسشی هردو وجود دارد .شاید همین (stress) در (accent ) می باشد که به زیبایی کلام و گویش میمه می افزاید .
این چند بیت شعر به زبان محلی میمه برگرفته از وبلاگ صبح میمه می باشد که توسط اهالی میمه سروده شده و درحد خود زیباست .
رباعیهای عاشِقونه
مُنْ عاشق یَک دُتِ سیا زُلفونُم // ازسربِشُیَ عقل و زدل ایمو نُم
ایکاش اورووَ که بَر مَبُ حموم دَ // نمدیبُ و آتَششْ نَخوست در
جونُم
شمارَ دویم
مُن عاشق دُومِ یک دُت مو بورُم // اون دیپلُمَهٔ مُن وی سُوادُو
کورُم
تقصیر بابامَ که مُنِش وِل بارا // افسوس اَخِرون که مُن با اون
ناجورُم
شماره سیُّم
دُتْ هُمسِیَمون که مو بُورُ و چَم زاغ // ازحُسن و جَمال شُهرَ در
آفاقَ
مُن عاشق اونُم اون خاطرخواهِ مُنَ //عقدِش اکِرُن تامیْیُونَمون داغ
شمارهٔ چارُمی
یارم ِ مُنِش اَوا که دستات زوْ رَ // جَنِ تو نَبِندَ، دُتا دراین دوره
دیپلمه ودکتر ولیسانسشون اَگی // وضعِ زَمونه حَتَ اَبی این طورَ
===============================================
داریوش خردمند
عشق بی انتها
مُون به قربون نوک زلف دوتای تو اَشون/مُون به قربون
قِرِ پای قُوای تو اَشون
امکُشی با که اَبخشی تو که مختار مونی/ به فدای تو و اون
رِنگ حنای تو اَشون
اِندِقَر مست تویون مُون که نَفِهمون حالِم/که به دورِ
تو و او چشم سیای تو اشون
هرچه فریاد اَکِرون تو که به دادم نَرِسی/ مون به قربون
اصولها و ادایِ تو اشون
ای چه خِب بُو که بیی میزِلُ ویرونه مون / که بلا گردون
خاک کف پای تواشون
هرچه غمزهَ بِکِری رحم اگر ده تا چند/ به خطای ِ تو و
اون خال و خطایِ تواشون
یَه ریزهَ صلح که و جانب طوبی بِنگَس / که به دور تو
وانگشتنای تواشون
بافه = دسته گندم درو شده بور = خیط شدن
پتی = برهنه تپه کو = کتک زدن
تل = شکم، در لری تله به معنی شکم بزرگ است.
کرک = مرغ آماده خوابیدن لُق = تخم مرغ گندیده
مره = شوهر مُل = گردن
نجگ = عدس، در لری نوژی به معنی عدس است.
حب = قرص غلا = کلاغ، در لری قلا گفته می شود.
تل = تلخ آودو = آب دوغ
اوسار = افسار افدو = آفتاب، در لری افتو گفته می شود.
سور = سرخ سوز = سبز
لَر = لاغر کوش = کفش
دروش = درفش دورو = دروغ
اِور = ابر کولو = کلوخ، البته در لری به کار نمی رود.
=======================================
شعر با لهجه اصفهانی
با توام گوشـادا وا کـون، دیگه شعـری آخِرِس
مـا میبـاس جُــدا بشیم، اینجـوری خیلی بِیتِـرِس
کلّه من که دیگه داغ نیس، خیلی یَم چایده شُدِه س
هِی نگو دوسِد دارم، این حرفا بی فایده شُدِه س
تو پاچِم مار بوده سا خیال می کردم آدِمِه س
کوچه علی چپ نرو، خُب می دونی که من چِمِس
تازه فمیدم چرا گوشید همیشه مشغولِه س
حتمن اون خوشگلا، خوش تیپّا، جیب شَم پُر پولِه س
دیگه دَسِّد رو شُده س، چاخان ماخان
برام نکون
وَخی اِز پیشم برو، یه روز با این یه روز با اون
دیگه نه زنگ می زِنی نه اِس اِم اِس برام میدِی
دنبالی من نیمیای پِیغوم به هیچ کِس نیمیدِی
دیگه اَسِش برا من یُخده چی ارزش نداری
مِثی شلواری شُدِه ی که یه وِجِب کِش نداری
حَیفی من که عُمریما به پایی عِشقی تو دادم
تو را نشناخـدَما با کلّـه تو دامِـد اُفتـادم
یادَمه س برا نَنِـم یه چای اُوُردَم دو تا قنـد
چایّا خـورد، آ گُف: نَنـه تـو این زمونه دل نبند
تو دلم خندیدما گُفدَم چی چی میگوی نَنه
اون که من دوسِش دارم همیشه به یادی مَنه
خُدا رحمِتِه ش کونِد آدِما را شِناخته بود
اونم انگار مثی من نامردی خیلی دیده بود
بِگذِریم، آب که دیگه اِز سَری ما یکی گُذِش
خوش باشین با هم دادا، وَعدِه مونَم باغی بِهِشت
======================================
ضرب المثل هایی از گوشه و کنار ایران
ضرب المثل های میمه ای
- دِ بُز شون اَوا بشه شو چر اَشوا دِ شاخِم اِنگس – به بز گفتند بر و شب چر ، گفت به شاخم نگاه کن .
پیغوم بُوسَه نَکِرده – پیغام بوسه نمی شه .
به نرخ دُوت ، اَخوسون پنبه – به نرخ دوغ ات می زنیم پنبه .
شیخ بلال جی معجزه اَش نِدا – شیخ بلال ( خادم مسجد ) هم معجزه ندارد .
پای اُوگوشت باباش دَ آهه – پای آبگوشت پدرش نشسته است .........ادامه
ضرب المثل به گویش کاشان
ضرب المثل به گویش کاشان /آب خوش اَ گلوش پای نمیرَ
به گویش تهران یاعام مردم ایران / آب خوش از گلویش پایین نمی رود
معنی : روزگار خوش و شیرینی ندارد
ضرب المثل به گویش کاشان / اگه طناب مف پیدا کنَ خودش به دار می زنَ
به گویش تهران یاعام مردم ایران / اگر طناب مفت پیدا کند خودش را به دار می زند
معنی : به هر چیز رایگان و مجانی طمع دارد ........ادامه
شعربه گویش کاشونی
*(خونه ی طباطبائیش)دیدنی یَ بخُدا
(خون ی عبّاسیا)نگوکه کاخ سُلطُونَ
* یَ مِنارتوکاشونَ ، سَرکِشیدَتوآسِمو
یَ بارِی نِپَنداری اینَم مِنارِ جُنبُونَ
* کی دیدَمِیُونِ یَ کِویرخُشکُ وبی دِرَخ
یَ باغی باشَ که بهتر زِ باغای شِمرُونَ
*(باغِ فینُ)مَ میگَم که یَ بِهِشتِ گُم شُدَ
ولی حَیفِش که کسی قَدرِ اینُو نِمی دونَ.............ادامه
در ایران به خصوص بخشهای: جنوب شرق استان اصفهان یعنی (بن رود)، (جرقویه) و مناطقی از نایین اردستان و میمه، مردمانی هستند که با زبان ویژهای از فارسی کهن گفتگو میکنند. زبانی که خود شاخهای از زبان پهلوی ساسانی و پارسیک جنوبی ایران است. زبان مردمان این دیار ولاتی نام دارد که گویشی است از دوران زرتشتی. شعری محلی از (شکراله صالحی ورزنه) در وصف ورزنه:
اولا سلام خدمتی شما گو هانیشتی گوش واتی حرفی هاما گومه باجون براتون از شهرمون صوو ویس کیلومتری اصفهون اسمش هو ورزنه و خوتون زونی حدودی سی کیلومتری گاخونی درسو اصفهون هو نصفی جهون ورزنه جی هو نگینی اصفون پنج شش تا دروازه دارو شهرومون گو الان چنتاش واجونه براتون دروازه عباس و دروازه دیزی دروازه پچویز و دروازه قامی ابی از دروازه هاش دروازه گوشت صحراهایی ورزنه جفتی بهشت کره و جروون و صحرایی دیزی هینیگرت و پچویز و مزرا دیزی هرزو و صحرا گوشت و صحرا مار گاره دول و گدسون و پا مزار وترین مشکلمون حشکسالی هو مشکلی بعدیمون جی بیکاری هو نگینی شهر هاما مچو جمعه گو همیشه شولوغو خصوصا جمعه برجی کوفتر نیزیکی آبادی هو رباطی داریم گو شاه عباسی هو پلی کنهای و انباری کوده دوتاییش سمتی شمالی ورزنه یونا از آثاری باستانیمنو ریگی سرا جی گو نیزیکومونو از صنایع دستیمون سفره بافی فراوون رو شهرومون قالی بافی جنامون سری کیریند چری سیبی گو اگه کنار ننیند رسمی خوبی نیمه شعبان بیی ورزنه بینی جوونا یینده برا جیر جیرانی دسه دسه شینده بری کیهها هی واجینده جیر جیرانی هی هویا صحبی کیه یووه و هارووه مالک وبیسکویی و از این چیا ورزنه رسمایی زیادی دارو آثاری باستانی جی مالی دارو کوچههایی ورزنه پر پیچ و خمو هر چی از ورزنه باجون از کمو
ضرب المثل های بومی و محلی ایرانی
چند ضرب المثل به گویش کرمانی
پنج پنجه و خلقي نه پنج پنجه و حلقي.
آنچه داري به ديگران هم ببخش نه اينكه خودت بخوري.
بوني به ناسار رختي به نُپه.
بام با وجود ناودان از زيان در امان مي ماند و رخت و لباس از وصله و پينه دوام آورد.
توي هر غال ترنشكي يكيش بلبل در ميا.
توي لانه جوجه بلبل يكيش بلبل ميشه.
يا توتو يا کُرتو.
يا مرغ يا باغچه.
توره كه از باغ انگوري قهر كنه دو من نيم انگو منفعت باغبون.
شغال كه از باغ انگور قهر كنه دو من نيم انگور منفعت باغبون ميشه. ......... ادامه
ضرب المثل های شیرین محلی ایران زمین همراه با داستان ........ادامه
[size=large]یک اشکم ا دو منّت نابه![/size]...............ادامه
یتمی درد بی درمان یتیمی
ید الله فوق ایدیهم
یکبار جستی ملخک دوبار جستی ملخک آخر به دستی ملخک
یک بام و دو هوا
یک پا پیش یک پا پس گذاشتن
یک پش این دنیا یک پاش آن دنیا است
یک پول چگرک سفره قلمکار نمیخواد
یک پیاله کمتر
یک تخته اش کم است...............
ضرب المثل های ایرانی
اشتر و دراخو
تا سيزن نزني دروش جاش نيشت
واي مرگ واي پس از مرگ
مرده شور ضامن بهشت ني
شو دراز و كلندر بيكار
خيا از دو بلگش پيدان
آسوده كسي كه خر نداره از كاه و جوش خبر نداره ...ادامه
ضرب المثل های محلی مازندران
اگر داروک بخونده گنه وارش انه
اگر قورباغه سبز روی درخت بخواند می گویند باران می آید.
- پنج شنبه نون و خرما در کامبی تا امه مرده جه برسه
پنجشنبه نان و خرما بیرون می دهیم تا ثوابش به مرده ما برسد............. ادامه
تاثیر اقلیم بر ضرب المثل های مازندرانی
1- آدم خارِه شه محلة سر شال بوشه تا مردم محلة سر شیر
آدمی در محلة خودش شغال باشد بهتر است تا در محلة دیگران شیر باشد.
این مثل ناظر بر حمایت و پشتیبانی بستگان و دوستان است که دل را قوت و توانایی میبخشد.
2- اتی که تسر دکته، دابوی شالِ سر نکِته
اینطور که برای تو افتاد( شانس آمد) برای شغالِ دابو نیفتاد.
دابو: نام روستایی است در آمل......................................ادامه
ضرب المثلهای ایلامی :
دَلیا و گپ سَگ حَرم نِیو
دریا به دهن سگ حرام نمی شود
منظور: با بدگویی کردن نسبت به فرد متشخصی از شخصیت و فضیلت او کاسته نمی شود
دِما سگ سِخو وِرچِنَه
به دنبال سگ استخوان جمع می کند
منظور از طماع بودن است
دو بهارو, طَنَی روزگارو
دوغ بهاران, طعنه روز گاران
منطور: انسان نباید بخشش توام با منت دیگران را بپذیرد
سَوغات خرس هَپَلوکه
سوغات خرس پیاز کوهی
داشتِم داشتِم حَسَونِی, دارِم دارِم حَسَوَه
داشتم داشتم حساب نیست, دارم دارم حساب است
سگیل همه وَ دَو, سگِ گیوَه کش هم وَ دَو
سگها همه به دو, سگ گیوه کش هم به دو
انسان باید با توجه به شرایطش و موقعیتش عمل کند و خود را هم طراز طبقات متمول نکند
دختِر بَنچینَه سنگی, بَختِش مِیا یَه رَنگی
دختری که با وقار بنشیند, بخت خوبی به سراغش می آید
ضرب المثل های بجنوردی
بیحیا بیل باقلده, بیچاره قاچ سن گری
بیحیا که بیل برداشت, بیچاره باید فرار کند
پیس, پیسه تاپیه, سو چُغر تاپیه
بد, بد را پیدا میکند, آب گودال را پیدا میکند